vwork




داستان کوتاه انگلیسی
:diamond_shape_with_a_dot_inside:An old lady went out shopping last Tuesday.

She came to a bank and saw a car
near the door.

A man got out of it and went into the bank.

She looked into the car.
The keys were in the lock.
The old lady took the keys and followed the man into the bank.
The man took a gun out of his pocket and said to the clerk, ldquo;
Give me all the money.rdquo; But the old lady did not see this.

She went to the man, put the keys in his hand and said, ldquo; Young man, you're stupid! Never leave your keys in your car: someone's going to steal it!
The man looked at the old woman for a few seconds.

Then he looked at the clerk and then he took his keys, ran out of the bank, got into his car and drove away quickly, without any money.
:diamond_shape_with_a_dot_inside:سه شنبه گذشته یک پیرزن براي خرید بیرون رفت. او به بانکی رفت و ماشینی را نزدیک در بانک دید. مردي از آن ماشین پیاده شد و به بانک رفت. پیرزن داخل ماشین را نگاه کرد. کلیدها روي قفل ماشین جا مانده بود. پیرزن کلیدها را برداشت و به دنبال مرد وارد بانک شد.
مرد از جیبش اسلحه
اي بیرون آورد و به کارمند بانک گفت : "همه پولها را بده."
اما پیرزن این کار او را ندید. او به طرف مرد رفت، کلیدها را در دستش گذاشت و گفت : مرد جوان، خیلی گیجی!
هیچوقت کلیدهاي ماشینت را در آنجا نگذار، هر کسی ببیند خیال یدن ماشین به سرش می زند
مرد چند لحظه ای به زن نگاه کرد, بعد به کارمند بانک نگاه کرد و بعد کلیدهایش را گرفت.به بیرون از بانک دوید.سوار ماشینش شد و به سرعت بدون هیچ پولی از انجا دور شد.

حمایت ازوب


انتشارو کپی با لینک زیربلامانعاست
WWW.VWORK.LXB.IR




داستان کوتاه انگلیسی
:diamond_shape_with_a_dot_inside:It was a dark autumn night. The old banker was walking up and down his study and remembering how, fifteen years before, he had given a party one autumn evening. There had been many clever men there, and there had been interesting conversations. Among other things they had talked of capital punishment. The majority of the guests, among whom were many journalists and intellectual men, disapproved of the death penalty. They considered that form of punishment out of date, immoral, and unsuitable for Christian States. In the opinion of some of them the death penalty ought to be replaced everywhere by imprisonment for life. "I don't agree with you," said their host the banker. "I have not tried either the death penalty or imprisonment for life, but if one may judge a priori, the death penalty is more moral and more humane than imprisonment for life. Capital punishment kills a man at once, but lifelong imprisonment kills him slowly. Which executioner is the more humane, he who kills you in a few minutes or he who drags the life out of you in the course of many years?"
:diamond_shape_with_a_dot_inside:یك شب دلگیر پاییزی بود. بانكدار در اتاق كارش بالا و پائین می رفت و مهمانی یی را به خاطر می آورد كه پانزده سال پیش در چنین شبی برگزار كرده بود. آدم های باهوش بسیاری در مهمانی حضور داشتند و گفتگوهای جالبی در گرفته بود. در خلال گفتگوها در باره مجازات مرگ صحبت كردند. اكثر مهمان ها كه میانشان افراد روشنفكر و رومه نگار بسیار بودند اعدام را محكوم كردند. آنها این نوع مجازات را منسوخ، غیر اخلاقی و مغایر با مسیحیت می دانستند. به نظر عده ای باید حبس ابد در همه جا جایگزین اعدام می شد.بانكدار؛ میزبان آنها گفت: <<من با شما موافق نیستم. من نه اعدام و نه حبس ابد را تجربه كرده ام اما اگر قرار بر پیش داوری باشد من اعدام را بسیار اخلاقی تر و انسانی تر از حبس ابد می دانم. اعدام بلافاصله می كشد اما حبس ابد به تدریج. كدام جلاد انسانی تر عمل می كند. آنكه شما را در عرض چند دقیقه می كشد یا آنكه طی سال های متمادی جانتان را می گیرد؟

حمایت ازوب


انتشارو کپی با لینک زیربلامانع است
WWW.VWORK.LXB.IR



Jim and the Job
:diamond_shape_with_a_dot_inside:My neighbor, Jim, had trouble deciding if he wanted to retire from the construction field, until he ran into a younger man hersquo;d worked with previously. The young man had a wife and three children and was finding it difficult to make ends meet, since he hadnrsquo;t worked in some time. The next morning, Jim went to the union office and submitted his retirement paperwork. As for his replacement, he gave them the name of the young man. That was six years ago, and that young husband and father has been employed ever since.
:diamond_shape_with_a_dot_inside:جیم و شغلش
:diamond_shape_with_a_dot_inside:همسایه ام جیم نمیتونست تصمصیم بگیره که آیا میخواد از کارش تو ناحیه ساخت و ساز بازنشت بشه یا نه، تا اینکه پسر جوانی رو که قبلا باهاش کار کرده بود رو دید. مرد جوان یک زن و سه بچه داشت وچون برای مدتی کار نکرده بود به سختی گذران زندگی میکرد . صبح روز بعد جیم به دفتر اتحادیه رفت و فرم بازنشستگیش رو تحویل داد و به عنوان جانشینیش اسم مرد جوان رو به آنها داد. این قضیه مربوط به شش سال پیشه و اون مرد جوان و پدر سه بچه از اون موقع تا به حال سر کار میرود.

حمایت ازوب


انتشارو کپی با لینک زیربلامانع است
WWW.VWORK.LXB.IR


داستان هیجانی وترسناک دراکولا

مناسب برای همه سنین

ماجرایی وترسناک و خون آشام ها

یادداشت های جاناتان هارکر

اسمم جاناتان هارکر است ودر لندن زندگی میکنم

نسخه دمو و رایگان(قسمت اول داستان)

نسخه کامل70صفحه ای

قیمت اصلی:6000

باتخفیف:2000

برای خرید کلیک کنید.

حمایت ازوب


انتشارو کپی با لینک زیربلامانع است
WWW.VWORK.LXB.IR


برای دیدن یک معجزه آماده ای؟ استاد پناهیان

مجلس عشق و نشاط علیرضا پناهیان محرم


شب سوم محرم،حضرت رقیه سلام الله علیه

استاد پناهیان

فضیلت ماه محرم


دید علی روبستن

حسین جان اجازه میدی جونمو فدات کنم.

علی گندابی


پای چوبه دارحکم اومده آزادش کنید

شکرایا ابوفاضل شفای مادر


تولدامام حسین علیه السلام


مزارت عشق رابی تاب کرده

فلک را بنده سرداب کرده


مسجدجمکران جوان قصه علی گندابی

حمایت ازوب



انتشارو کپی با لینک زیربلامانع است
WWW.VWORK.LXB.IR


گرامرزبان (36درس)

درس1

ضمایر شخصی در زبان انگلیسی


درس2

صرف فعل be در زبان انگلیسی

درس3

شکل کوتاه be در زبان انگلیسی

درس4

معرفی خود با ضمیر+be در زبان انگلیسی

درس5

حروف تعریف معرفه و نکره در زبان انگلیسی


درس6

داستان a و an چیست؟


درس7

یادگرفتن واژه های انگلیسی بامعادل فارسی اشتباه است


درس8

شغل ها در زبان انگلیسی


درس9

سوالات بله و خیر در زبان انگلیسی


درس10

منفی کردن در زبان انگلیسی


درس11

پاسخ بلند و کوتاه


درس12

اعضای خانواده به انگلیسی

درس13

زمان حال ساده در زبان انگلیسی


درس14

افعال (بخش1) در زبان انگلیسی

درس15

صرف کردن افعال در زمان حال ساده


درس16

افعال (بخش2) در زبان انگلیسی

درس17

فعل کمکی do در زبان انگلیسی چیست؟


درس

منفی و سوالی کردن با do در زبان انگلیسی

درس19

قیدهای تکرار و زمان حال ساده

درس20

کارهای روزانه به زبان انگلیسی

درس21

حالت جمع به زبان انگلیسی


درس22

لباس ها به زبان انگلیسی


درس23

اسامی همیشه جمع در زبان انگلیسی

درس24

لباس هایی با نام های همیشه جمع

درس25

اعداد 0 تا 9 در زبان انگلیسی

درس26

اعداد 10 تا 19 در زبان انگلیسی


درس27

اعداد 20 تا 99 در زبان انگلیسی

درس28

میوه ها در زبان انگلیسی

درس29

فعل have در زبان انگلیسی

درس30

حیوانات خانگی


درس31

ساختار have got

درس32

اسامی ملکی در زبان انگلیسی

درس33

there is و there are در زبان انگلیسی

درس34

مکان های شهر (بخش2) به زبان انگلیسی

درس35

ضمایر شخصی در زبان انگلیسیضمیر چیست؟


درس36

مکان های شهر (بخش2) به زبان انگلیسی

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع استWWW.VWORK.LXB.IR


وجه سببی( sentence causative)
زمانی به کار میرود که در آن فاعل انجام فعل را به شخص دیگر واگذار نماید.
دادم اتاقم را رنگ کنندوجه سببی مجهول
دادم علی اتاقم را رنگ کندوجه سببی معلوم
نکنه:جملات سببی مجهول have و get
ساختار سببی مجهول
مفعول+ have/get+p.p+ فاعل
I got my room cleaned
درجملات سببی معلوم: فاعل مشخص است
دو فرمول دارد:
فاعل + have + شخص مورد نظر+ مصدر بدون تو+ مفعول
فاعل+ get+ شخص مورد نظر+ مصدر باتو+ مفعول

مثال:
I had my brother paint my room
I got my brother to paint my room
دادم برادرم اتاقم را رنگ کند
از لحاظ معنای یکسان اند
در معلوم جایگزین داریم
make /let به جای have بکار روند
ask/want/request به جای get بکار میرود
متمم (complement)
به هر اسم، عبارت اسمی، جمله واره اسمی، در برخی موارد صفت و ضمائر که معنای یک فاعل ،مفعول، فعل یا صفت را کامل کند متمم گفته میشود.
انواع متمم ها:
متمم فاعل( subject complement)
این نوع متمم همواره پس از یک فعل ربطی می آید ارجاع به فاعل جمله دارد فعل را توصیف می نماید.
مثال:
sofia is an English teacher
English teacher ارجاع به sofia دارد وفاعل sofia است از نوع noun phrase:
she was sad about a news
sad متمم فاعل که she است از نوع صفتی
متمم مفعول( object complement)
این نوع متمم همواره پس از مفعول مستقیم قرار گرفته و برای کامل کردن آن بکار میرود.
tom considers horror movies silly
او فیلم های ترسناک را احمقانه میداند
silly متمم مفعول و horror ovies فاعل و متمم فعل
you kept me very angry
شما منو خیلی عصبانی کردی
angry متمم که بر میگردد به me که مفعول است
-3 متمم فعل( verb complement)
تعریف دیگر فعل:

متمم مفعول است
در واقع همان مفعول مستقیم یا غیر مستقیم میباشد که به عنوان کامل کننده معنا و مفهوم فعل جمله بکار میرود.
Ali gave my toy to patty
my toy و patty متمم فعل است
عروسک مرا به پتی داد
4 -متمم صفت( abject complement)
همواره پس از یک صفت می آید ارجاع به صفت قبل از خود دارد ودر مورد آن توضیح داده و آن را توصیف می نماید
جمله واره اسمی
عبارت حرف اضافه
the groups is happy that Meg returned to home
گروه خوشحاله که مگ به خانه برگشت
we were shocked about the news
a bout newsمتمم صفت که shockedاست و shocked متمم we که فاعل است
ما شکه شدیم درباره خبر

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


انواع جملات (sentence types)
1-جملات ساده( (simple sentence
شامل یک جمله واره مستقل است.

دومثال برای جمله ساده:
Leyla studied biology
لیلا بیولوژی مطالعه کرد
even with the weather that nasty the couple and their families decided to go a head with the wedding as planned
decided فعل
the couple and their families

فاعل
هر دو جمله ساده اند چون یک فعل داردو یک فاعل
2-جملات ترکیبی( (compound sentence
شامل دو یا بیش از دو جمله واره مستقل است

I went to Tehran and I played football
I فعل
went فاعل
I فاعل
played فعل
مستقل است چون فعل وفاعل دارد.
I went to Tehran and played football
I فعل
went فاعل
played فعل
فاعل حذف شده وجمله نیست
نوع جمله:جملات ترکیبی با حرف اضافه
-3 جملات پیچیده( complex sentence)
شامل یک جمله واره مستقل و یک یا بیش از یک جمله واره وابسته است
John retired /when he turned 65
وابسته/مستقل
-4 جملات ترکیبی پیچیده
compound complex sentence))
شامل حداقل دو جمله واره مستقل و حداقل یک جمله واره وابسته
Bill voted against the measure(مستقل)because(قیدی)he felt(وابسته)that it wasn't strong enough
(جمله واره اسمی)

but(وابسته ساز)

he also ofFred to continue discussions witch

مفعولی غیر انسانی مستقل
we will do next week
وصفی مفعولی وابسته
نوع جمله:

دو مستقل و سه وابستهترجمه:
بیل علیه طرح رای داد زیرا او فکر میکرد که به اندازه کافی قوی نیست بخشی که قرار است هفته آینده انجام دهد.

جملات شرطی :

جملاتی هستند که در آن احتمال وضعیت یا موقعیتی بیان میشود که در صورت عدم یا انجام آن عملی اتفاق می افتد یا نتیجه ای حاصل میگردد.

1-جمله واره شرط if clause
2-جمله واره نتیجه شرط main clauseترتیب قرار گرفتن این دو بند به شکل زیر است:If clause,+ Main clauseياMain clause + If clause (بدون کاما)
if ,
1-جملات شرطی نوع صفر( zero confidential)
حال واقعی
یه این نوع شرط شرطی حال واقعی گفته میشود درباره رویدادهای صحبت میکند که نتیجه شرط همواره صحیح و ثابت است و هیچ گاه شرایط نقض یا عوض نمیشود.

رایج ترین زمان ها:
if حال ساده و حال ساده
ifحال ساده و حال استمراری
ifگذشته ساده و گذشته ساده
ifحال آسان و گذشته سادهمثال:
if you mix oil with water, oil floates
اگه تو کیک رو درست کردی
if جز حروف ربط وابسته ساز
-2جملات شرطی نوع اول( first conditional)
آینده محتمل
یه این جملات شرطی محتمل گفته میشود درباره رویداد هایی صحبت میکند که در صورت فراهم یا مساعد بودن شرایط در زمان حال یا آینده به احتمال زیاد در آینده اتفاق خواهند افتاد.
if حال ساده
آینده ساده will
آینده ساده be going toرایج ترین زمان ها:
حال ساده و آینده استمراری
حال ساده و حال استمراری
if it rain tomorrow, we will can'tthe picnic
-3 جملات شرطی نوع دوم

( second conditional)
به این نوع شرط نیز شرطی حال واقعی گفته میشود
درباره موقعیت های فرضی، نشدنی یا خیالی صحبت میکندکه احتمال رخ دادنشان در زمان حال نا محتمل و غیر ممکن است.
رایج ترین زمان:
ifگذشته ساده و آینده در گذشته ساده
if گذشته ساده و آینده در گذشته ساده
if گذشته ساده و آینده در گذشته استمراری

مثال:
if i were a rich man , I would buy an expensive
اگر مرد ثروت مندی بودم ماشین گران قیمتی میخریدم
-4جملات شرطی نوع سوم

( third conditional)
به این نوع جملات گذشته غیر ممکن گفته میشود
درباره اتفاقاتی صحبت میکند که میتوانست ممکن بود در گذشته ورخ دهد ولی اینچنین نشد.برای افسوس خوردن بکار میرود
if آینده در گذشته کامل و ماضی بعید would+ have+p.pمثال:
if she had studied more, she would have passed the exam
had studied ماضی بعید
would have passed آینده در گذشته کامل

جملات شرطی نوع صفر حال واقعی نتیجه ثابت ونقض نمیشود
جملات شرطی نوع اول آینده محتمل فراهم و مساعد بودن
جملات شرطی نوع دوم حال واقعی فرضی ،نشدنی وخیالی
جملات شرطی نوع سوم گذشته غیر ممکن وافسوس خوردن

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


کلاز یا جمله واره clause
یک جمله واره هم فاعل و فعل دارد.
جمله واره میتواند
1-مستقل وپایه( in dependent)
جمله واره ای که مفهوم آن کامل است.
2-وابسته وپیرو(depeadent)
جمله واره ای که مفهوم آن با یک جمله واره مستقل دیگر کامل میشود.
جمله واره وابسته سه نوع است:
1-جمله واره اسمی( noun clause)
جمله واره ای که کار یک اسم را انجام میدهد.و میتواند در جایگاه فاعل، مفعول، متمم قرار بگیرد.
نکته:همواره درون یک جمله واره مستقل قرار میگیرد.noun course
1-در جایگاه فاعل
his discovery was important
کشف او مهم بود
what he dissolved was important
آنچه او کشف کرد مهم بود.
2-در جایگاه مفعول
people believed what he discovered
جمله:در جمله واره های اسمی حرف ربط وابسته در ابتدای جمله قرار میگیرد.
3-در جایگاه متممجزئی که اگر نباشد جمله ناقص است.
Sara's problems was that she didn't practice enoughمشکل بزرگ سارا اینه که تمریناتشو به قدر کافی انجام نمیده.
Sara's problems was important
متمم فاعلی است.
نکته :جمله واره متمم همواره بعد از حرف ربطی وابسته می آید.
نکته:متمم ها معمولا بعد از فعل ربطی قرار میگیرد.
نکته:افعال ربطی سری to be و افعال look, seem, looks
نکته:در نگارش جمله واره های اسمی در جمله از کاما استفاده نمیکنم.
جمله واره قیدی( adverb clause)
جمله واره ای که همانند یک قید معمولی جمله واره مستقل را از لحاظ های مختلف مثل شرط، زمان، دلیل، اثر، نتیجه ،مقایسه و غیره مورد بررسی قرار میدهد.
ابتدای این جمله ها همواره یک حرف ربط وابسته ساز قرار میگیرد این جمله واره ها زمانی که در ابتدای جمله قرار بگیرند پس از آنها از کاما استفاده میکنیم.
در غیر اینصورت اینچنین نیست.
she takes medicine/ because she is I'll
مستقل /وابسته
don't go/ before be comes
مستقل/وابسته
although it is could/ I'm going to go out
وابسته/ مستقل
مقایسه شرایط
نکته although: برای مقایسه بکار میرود.
نکته:کاربرد being در ابتدای جمله:
beingدراین حالت ،قید از لحاظ علت میباشد .
being late, he couldn't watch the tvبه علت دیر کردن از تماشای تلوزیون محروم شد
being در ابتدای جمله مفهوم علت میدهد.
به خاطر تأخیر نتوانست تلوزیون بببیند.
جمله واره وصفی( adjective clause)
جمله واره هایی که همانند یک صفت معمولی درباره اسم قبل از خود توضیحاتی ارائه میکند.
ضمائر موصولی
1- who
ساختار:اسم فاعل+ who+ فعل+.
ضمائرفاعلی
the man who teaches English is my friend
مردی که انگلیسی تدریس میکند دوست من است
2- whom
ساختار: اسم انسان+ whom+ فاعل+ فعل+.
ضمائرمفعولی
the man whom Maryam wants to marry is
an English teacher
مردی که مریم میخواهد با او ازدواج کند یک مدرس زبان است
3- witch
اسم غیر انسان فاعلی+ witch+ فعل +.
the bus witch stops here every day is
crowded
اتوبوسی که هر روز اینجا می ایستد شلوغ است.
اسم غیر انسان (مفعولی)+ witch+ فاعل+ فعل. +
she has lost the ruler witch she bought yesterday
خط کشی که دیروز خریده بود راگم کرده بود
نکته: به جای ضمائر who, whom, witch میتوان از ضمیر موصولی that استفاده کرد.
حذف ضمائر موصولی در چه حالتی است؟
درwitch , whom مفعولی ضمیر موصولی به راحتی قابل حذف است .
اما حالت فاعلی زمانی که در حالت استمراری و مجهول باشد ( فعل ing+ed داشته باشد) در این حالت ضمیر موصولی همراه با فعل کمکی حذف میشوند.)
the man who is playing in the garden is my father
یعنی اینجا who is میتواند حذف شود.
حرفthat در حقایق علمی حذف میشود.
we know that the earth is round
کل جمله مستقل
جمله that به بعد وابسته
ما میدانیم زمین گرد است
that the earth is round is a fact
کل جمله مستقل
جمله that the earth is roundمیشود وابسته
قید های موصولی:
قیدwho's (اسم)+ whose+ اسم
برای بیان مالکیت که اسم بعد از آن در مالکیت اسم قبل از whose قرار میگیرد .
a dog whose leg is broken belongs to farhad
سگی که پایش شکسته متعلق به فرهاد است
قید)when اسم زمان)+ when+ فاعل + فعل
in-at-on+ witch حرف اضافه
the year when I was born was a leap year
سالی که در آن به دنیا آمدم سال کبیسه بود
قید where اسم مکان + فاعل+ فعل +
in, at, on+ witch حرف اضافه
the house where he lives in it is every expensive
خانه ای که او در آن زندگی میکند بسیار گران است
قیدwhy (اسم دلیل)+ why + فاعل+ فعل
for+ witch حرف اضافه
the reason why study English is that I want to go abroadانگیزه او از یادگرفتن انگلیسی رفتن به خارج است
از the تا English فاعل و وصفی
why))ضمیر موصولی
طرز تشخیص جمله واره ها:
جمله واره های اسمی در یکی از نقش های فاعل، مفعول، متمم ظاهر میشوند و همواره جزئی از جمله میباشند.
جمله واره های قیدی که فعل جمله واره مستقل را مورد بررسی قرار میدهند جزئی از جمله واره مستقل نیستند و همواره در کنار جمله واره های مستقل ظاهر میشوند.
جمله واره های وصفی اسم قبل از ضمیر موصولی را توصیف یا در مورد آنها توضیحاتی داده میشود.و ممکن است این اسم در جایگاه فاعل یا مفعول باشد.

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


ضمائر نا معین( indefinite pronouns)
ضمائر که به یک شخص شی یا مکان خاصی اشاره نمیکند

all, each
مثال:
every body enjoyed the cansert
بعد از ضمائر نا معین از افعال مفرد استفاده میکنیم
nobody was enjoyed in the accident
was مفرد آمده چون قبلش ضمیر نا معین آمده
نکته:اول شخص و سوم شخص was می آید
سری any
در جملات مثبت به معنای هر و در جملات منفی و سؤالی به معنای هیچ به کار میروند.
I didn't tell any one your secret
رازت را به هیچ کس نگفتم
سری no
این نوع ضمائر تنها در جملاتی با فعل مثبت به کار میروند اما معنای منفی به جمله میدهند.
no body was injured in the accident
قید ها (adverb)
صفت برای اسم
قید برای فعل
حالت و چگونگی فعل را نشان میدهد( در برخی مواقع صفت یا قید دیگری را توصیف میکند.)
قید حالت( adverb of manner)
ساختار:
adj صفت +ly
he derive carefullyقید تکرار(adverb of frequency)
تناوب انجام کاری را نشان میدهد
I sometimes play football
من گاهی وقت ها فوتبال بازی میکنم
he never go to Tehran
او هرگز به تهران نمیرود
قید شدت یا کمی (adverb of degree)
این قید ها معمولا قبل از صفت یا قید دیگری قرار میگیرند
very, so, much, any, no, a bit, almost, too, enough
he is very handsome
او خیلی خوشتیپ است
too:
قبل صفت یا قید دیگری می آیدو معمولا پس از آن عبارت مصدری قرار میگیرد.بار منفی به جمله میدهد.یعنی انجام عبارت مصدری غیر ممکن میشود.
مثال:
it is too cold to go out
هوا آنقدر سرد است که نمیتوان بیرون رفت.
:enough
پس از صفت یا قید دیگری می آید و معمولا پس از آن عبارت مصدری قرار میگیرد و بار مثبت به جمله میدهد.
انجام عبارت مصدری ممکن میشود.
the book is small enough to go in to my packet
کتاب به قدری کوچک است که در جیب من جا شود.
قید مکان(( adverb of place
محل انجام کاری را نشان میدهد
I want to go upstairs
میخوام به طبقه بالا بروم
قید زمان( (adverb of time
زمان وقوع فعل را مشخص میکند
he came home before dark
قید جمله((adverb of sentence

در ابتدای برخی جملات می آید
و مربوط به کل جمله میشود
of course , certainly, surely مطمئن, absolutely,
maybe, how ever, in fact
کلماتی کهlyدارنداما قید نیستند.
silly, ugly, motherly, fatherly, kingly, friendly, lovely
he speaks in a friendly
way fashion manner
او صمیمانه صحبت میکند.
قید های نا منظم:
قید هایی که شکل آنها همانند صفت هاست
hard fast early late
he is fast صفت
he types fast قید حالت
نکته hardly هم یک قید است به معنای به ندرت، اندک
good well< well
نکته:زمانی که در مفهوم سلامت بکار رود میتواند صفت شود
she is not well
she has headache
حروف ربط(( conjunctions
اول حروف ربط همپایه( (co ordinate
در مواقعی استفاده میشوند که بخواهیم کلمات عبارات،و جمله واره های مستقل و وابسته( از لحاظ ساختاری برابر) را بهم وصل کنیم.

playing soccer or watching movies are his favorite hobbies

وابسته ساز(( subordinate
برای نشان دادن یک رابطه جمله واره مستقل و یک جمله واره وابسته استفاده میشود.در واقع ابتدای جمله واره وابسته می آیند.
if, as, because, although , once, when, where, before, why, who, whom
I take medicine because I'm sick
هم آیند جفتی( (correlate
این نوع حروف ربط غالبا دو به دو باهم بکار میروند
either or
neither nor
not onlybut olso
both and
she wants either sandwich or pizza

قیدهای با حالت مقایسه ای بی قاعده

:

ساختارهای بی قاعده

در زبان انگلیسی سه صفت، قید بی قاعده دارند. جدول زیر این صفات و شکل قید آنها را نشان میدهد:

جدول ضمایرحمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


مجهولpassive
ساختار مجهول:
مفعول جمله معلوم( به جای فاعل)+ فعل کمکی زمان+ to be (متناسب با زمان جمله) p.p+
نکته:هر جا to beدر جمله متناسب با زمان جمله آمد وp.p هم بود حتما جمله مجهول است.
متناسب با زمان:
حال ساده be
حال استمراری being
حال کامل been
1-ساختار مجهول حال ساده
+ am is are +p.p( by+ subj)مفعولمثال:
Ali writes a letter

علی نامه مینویسد

a letter is written by Ali

نامه علی نوشته شده

2-ساختار مجهول حال استمراری
obj+ am is are+ being+p.p+ by+ subj

مثال:
Ali is writing a letter

علی نامه مینویسد
a letter is being written by Ali

نامه توسط علی نوشته شده

3-ساختار مجهول گذشته ساده
obj+ was/where+p.p+ by+ subjمثال:Aliwrote a letter
علی نامه ای نوشت
a letter was written by Ali
نامه ای نوشت.
4- ساختار مجهول گذشته استمراری
obj+ was/where+ being+p.p+ by Ali

مثال:
Ali was writing a letter
علی نامه نوشت
a letter was being written by Ali
علی نامه نوشته بود

5-ساختار مجهول ماضی نقلی
obj+ have/has+ been+p.p+ by subjمثال:
Ali has a written a letter
علی نامه ای نوشته است
a letter has been written by Aliعلی نامه نوشته است
6-ساختار مجهول ماضی بعید
obj+ had+ been+p.p+ by subj

مثال:
Ali had written a letter
علی نامه ای نوشته بود
a letter has been written by Ali
نامه ای توسط علی نوشته شده بود.

7و8-ساختار مجهول آینده ساده/آینده در گذشته ساده
آینده ساده با will
obj+ will + be+p.p+ by subj
آینده در گذشته ساده
obj+ should/would+p.p+ by subj
آینده ساده با going to
obj+ be going to+ be+p.p+ by subj
مثال:
Ali will write a letter

علی نامه خواهد نوشت.
a letter will be written by Ali

علی نامه ای خواهد نوشت

فاعل + شکل مناسب از فعل be + شکل سوم فعل (past participle)نکته:زمان های حال کامل استمراری و گذشته کامل استمراری شکل مجهول ندارند. معمولا برای همان کاربرد در حالت مجهول از زمان حال کامل و گذشته کامل استفاده می شود.

تغییر جمله از معلوم به مجهول

زمانی که می خواهیم جمله ای را از حالت معلوم به مجهول تبدیل کنیم اتفاقات زیر رخ میدهد:مفعول مستقیم جمله معلوم به فاعل جمله مجهول تبدیل می شود.فاعل جمله معلوم حذف می شود.یا پس از واژه by در انتهای جمله آورده می شود.فعل be (در شکل صرف شده مناسب) به عنوان فعل کمکی به جمله اضافه می شود.بعد از فعل be شکل سوم از فعل اصلی آورده می شود.

ساختن جملات مجهول از جملات معلوم با 2 مفعول

در جمله هایی که دو مفعول دارند، هر یک از مفعول ها می تواند به عنوان فاعل جمله انتخاب شود.

به جدول زیر توجه کنید.:

ساختن جملات مجهول از جملات معلوم بدون مفعول

افعال مرتبط با تفکر و صحبت کردن معمولا بدون مفعول استفاده می شود (چراکه آنها می توانند یک عبارت مستقل را بسازند). برای تبدیل جملات ساخته شده با این افعال یک ضمیر غیر شخصی (عموما ضمیر it) را به صورت مفعول به جمله اضافه می کنیم و بعد از آن را مجهول می کنیم.

به مثال زیر توجه کنید:

Peoplesaythat this corner is an accident black spot.

(مردم می گویند که این گوشه یک نقطه خطرناک تصادفات است.)

Itis saidthat this corner is an accident black spot.

(این گفته می شود که این گوشه یک نقطه خطرناک تصادفات است.)

ضمایر فاعلی و مفعولی

زمانی ساختن یک جمله مجهول از جمله معلوم باید به ضمایر جمله توجه زیادی کرد. ضمیر مفعولی که در جایگاه فاعل قرار داده می شود باید به ضمیر فاعلی تبدیل شود. در صورتی که جمله چند ضمیر مفعولی داشت تنها آن ضمیری که در جایگاه فاعل قرار گرفته به صورت فاعلی آورده می شود. جدول زیر نحوه تبدیل ضمایر را نشان میدهد:

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


ماضی نقلی یا حال کاملpresent perfect
ساختار:
فاعل+ have , has+ شکل سوم فعلp.p
ترجمه ماضی نقلی در زبان فارسی:
بن ماضی+ه+ شناسه فعل
رفته ام/ رفته ای /رفته ا ست
منفی کردن: not بعد از فعل کمکی
سؤالی کردن :have, has در ابتدای جمله
مهمترین موارد کاربرد:
مورداول:برای بیان حالت یا وضعیت هایی به کار میروند که در گذشته شروع شده اند و تا زمان حال تداوم دارند یا تأثیر آنها باقی است.مثال:
we've spoken to him about the exam
ما در مورد امتحان با او صحبت کرده ایم.
مورد دوم:در عبارت های قیدی زمانی که با قید هایی همچون until /when/ as soon /as/ afterشروع میشوند، از زمان ماضی نقلی برای عطف به آینده استفاده میشوند.مثال:
I'm not going to go out again until the storm has blown over
من قصد بیرون رفتن دوباره تا زمانی که طوفان فروکش نکرده ندارم
مورد سوم: برای بیان کنش هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند اما در آینده هم ممکن است اتفاق افتاده باشد.
he has played for the notional team in 65 matches so far
او تا کنون 65 بازی برای تیم ملی بازی کرد.
ماضی بعید - دورترین زمان گذشته

گذشته کامل past perfect
ساختار:
+ had+p.pفاعل
منفی کردن not :پس از فعل کمکی
سؤالی کردن:had در ابتدای جمله
ترجمه فارسی: بن ماضی+ه+ بودن
رفته بودم/ رفته بودید/ رفته بودند.
مهمترین موارد کاربرد:
برای بیان کاری که در گذشته قبل از کار دیگری اتفاق افتاده است.
we had visited different place before you came.
قبل از اینکه شکل بیایید ما جاهای زیادی را دیده بودیم.
مورد دوم :با افعالی مانند inted /think/ wish /hope برای بیان اهداف و تصمیم های به کار میروند که تحقق پیدا نکرده اند.مثال:
I had thought of phoning him but decided againtst it
من فکر میکردم با او تماس میگیرم اما این کار را نکردم
آینده ساده(simple future)
دو ساختار دارد:

اول: فاعل+ will+ مصدر بدون to
دوم: فاعل+ be( am is are)+ going to+ مصدر بدون to
کاربرد اولی:
برای بیان تصمیمی که در لحظه صحبت گرفته میشود.we have got small medium and large
what size do you want?
I'll want a large one
ما سایز های کوچک ،متوسط، بزرگ داریم شما کدام را میخواهید من یک سایز بزرگ میخوامنکته:
I will not(won't)
I will(I'll)

مورد دوم : قول دادن ، پیشنهاد، درخواست یا تهدید
he has been told if he's late once more he'll be sacked
به او گفته شده است یکبار دیگر دیر بیاید اخراج است.
کاربرد ساختار دوم:
زمانی بکار میرود که برای کاری در آینده از قبل تصمیمی گرفته یا برنامه ای ریخته باشیم.
he is going to point his room on Friday
او تصمیم گرفته نقاشی اش را روز جمعه انجام دهد.
آینده درگذشته ساده

( simple future in the past)
ساختار:فاعل + would , should+ مصدر بدون to
موارد کاربرد:به طور کلی در جملات نقل قول غیر مستقیم و تطابق زمان ها به کار میرود.
Ali said that he would go to Tehran on Sunday
علی گفت که شنبه به تهران میرود

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


زمان ها:
دو زمانی که در ساختار آنها فعل کمکی نداریم:
حال ساده( simple percent)
فاعل+ مصدر بدون to
I walk
I am walking now
موارد استثناء:

سوم شخص مفرد he- she-it
حرف آخر آنها s,z,ox,sh,ch
I walk
he walks
she washes
منفی کردن:
do not قبل از فعل اصلی می آید.
i don't walk
he doesn't walk
she doesn't wash


برای سوالی کردن:
do, does را ابتدای جمله می آوریم.
does he walk?
مهمترین موارد کاربرد حال ساده:
مورد اول:حقایق و وقایع سابق (علمی وضعیت ثابت عادات و حالات )
earth's spin controls our lives
گردش زمین زندگی ما را کنترل میکند
مورد دوم: برای اشاره کردن به محتوا و مضمون کتاب ها، فیلم ها، رومه ها،و غیره جهت بررسی خلاصه وار آنها

Kate Fox's novel is a historical romance
set in London in the 80s the action takes place over a period of 30 years
کیت فاکس یک رمان عاشقانه تاریخی است که در دهه 80 در لندن نگاشته شد و این مجموعه 30 سال طول کشید.
she goes up to this man and looks straight in to his eyes he is not wearing his glasses
and he doesn't recognize her
زن به سوی مرد پیش میرودومستقیم به چشم هایش نگا میکندآن مرد عینک به چشم ندارد واورا نمی شناسد.
-3 برای بیان قصه ها، روایات، ماجرا ها و حکایات معطوف گذشته( با هدف ملموس نشان دادن رویداد ها یا برجسته کردن آنها)
زمان حال استمراریpresent conscious
فاعل+ to be (am is are)+ فعل+ ing.
منفی: not پس از فعل کمکی می آید.
سؤالی: فعل کمکی در ابتدای جمله می آید.
مهمترین موارد کاربردحال استمراری:
مورداول:برای بیان کنش ها و وضعیت هایی به کار میروند که در لحظه حال جریان دارند.
we are playing football right now
اکنون فوتبال بازی میکنیم.
مورد دوم: برای بیان کارها و برنامه هایی که قرار است در آینده انجام بگیرد.
his latest book is coming out at the end of this week
جدیدترین کتاب او آخر این هفته منتشر میشود.

گذشته ساده simple past
فاعل+ گذشته افعال
بی قاعده-شکل خاص دارند.
go-went-gone
read-read-read
با قاعده ed میگیرد:
wash-washed-washed
منفی کردن: didn't قبل از فعل اصلی می آید.
I went to Tehran
I didn't go to Tehran
سؤالی کردن: did در ابتدای جمله می آید.
did I go to Tehran
مهمترین موارد کاربرد:

برای بیان کنشی که در گذشته انجام شده و تمام شده است.
any scheme that he tried to put in to practice died a death
هر طرحی که او سعی میکرد به اجراء بگذارد با شکست کامل مواجه میشد.

I got out of the taxi paid the fare tipped the driver and dashed into the station
از تاکسی پیاده شدم و کرایه را پرداخت کردم و به سمت ایستگاه رفتم
مواردکاربرد:برای بیان حوالی کنش های انجام گرفته
گذشته استمراری:past continuous
فاعل+ to be( was-were)+ فعل ing
منفی کردن: not پس از فعل کمکی می آید.
سؤالی کردن:فعل کمکی در ابتدای جمله می آید.
مهمترین موارد کاربرد:
مورد اول:گذشته استمراری میتواند همراه با گذشته ساده به کار رود در این حالت گذشته استمراری به عنوان پس زمینه ای عمل میکند که کنش گذشته ساده در بتن آن صورت میگیرد.
while I was fumbling for some money my friend paid the fare

تا من دنبال مقداری پول می گشتم دوستم کرایه پرداخت می کرد
مورد دوم: برای بیان کارهای مکرر گذشته(در برخی موارد همراه با جنبه منتفی و نیتی)
I didn't like him , he was continually borrowing money
او را دوست نداشتم او مدام قرض میگرفت.

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


صفت :(adjective)

کلماتی که کیفیت و چگونگی افراد، اشیا و مکان ها را بیان میکند.
مواردی که صفت مفرد و جمع آن تفاوت دارد؟

صفات اشاره
this man
these men
مکان صفت ها در زبان انگلیسی:
-1قبل از اسم
گل زیبا beautiful flower
این موارد صفت به تنهایی می آید
-2پس از افعالی ربطی

سری(be-stay-become-look-seem)

به تنهایی می آید.
you are beautiful
he look handsome
-3پس از the
the young, the old, the poor

-4به دنبال برخی از افراد یک صفت به تنهایی به دنبال مفعول می آید.

مثال:
the noise drives me

مفعول angry
سر و صدا مرا عصبانی کرد.
صفات تفضیلی و عالی:
در زبان فارسی علامت تفضیلی>تر است وعالی> ترین است.
صفات عالی وتفضیلی در انگلیسی چگونه ساخته میشود:
1-تک سیلابیer به انتهای صفت اضافه میشود
he is older than me
او از من پیر تر است
2-چند سیلابی more قبل از صفت می آید.
she is more beautiful than his sister
تک سیلابی صفت عالی چگونه ساخته میشود?
est به آخر صفت اضافه میشود.
علامت:همیشه حرف the آورده میشود.
he is the youngest in the team
the most قبل از صفت می آید.
this field is the most difficult in the university
این مشکل ترین رشته تحصیلی دانشگاه هست.
صفات بی قاعده

صفاتی که با ingو ed ساخته میشود فقط از افعال ساخته میشوندو به اسم اضافه نمیشود.
نکته:ویژگی های یک شخص، شی یا مکان را نشان میدهندو معمولا این ویژگی ها دائمی هستند.
صفاتی که باed ساخته میشوندنشان دهنده احساسی هست که به یک شخص دست داده و معمولا موقتی هستند.

مثال:
this grammar book is so boring
این کتاب گرامر خیلی خسته کننده هست
I'm bored reading this book
من از خواندن این کتاب خسته میشوم
the boring man is a teacher

این مرد خسته کننده یک معلم است.

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


ساختار جمله در زبان انگلیسی
فاعل+ فعل کمکی+ قید تکرار+ فعل اصلی+ مفعول+ قید حالت +قید مکان +قید زمان
He usually speaks clearly in the class every day

اومعمولاسرکلاس به روشنی صحبت میکند.

نکته:

گاهی درترجمه ممکن است چیزی حذف شود مثل قیدزمان every dayکه در جمله بالاحذف شده است.
صفات و ضمائر اشاره

نکته:

اگر همراه یک اسم بیایند صفت اشاره محسوب میشوند.
اگر به تنهایی در جمله واقع شونداشاره اند.
This book is interesting
صفت واقع شده است.
Those work in a factory
ضمیرواقع شده است.
This women are doctor

ضمیرواقع شده است
صفات ملکی (possessive adjective)
صفاتی که مالکیت را می رسانند این صفات همیشه همراه یک اسم می آیند.
my/your/his/her/its/ours/yours/theirs

نکته:درموردher
Her همراه اسم بیاید.
Her به تنهایی بیاید.
His ball
Our car
Their book
ضمیر ملکی (possessive pronouns)
mine/yours/his/her/its/ours/

yours/theirs

دوجمله مختلف درساختار:
This is my book and that is your book
This is mine and that is yours
نکته:own تاکید را می رساند.
his book کتاب او
His own book کتاب خود او
اضافه ملکی( possessive case)
در فارسی نشانه اضافه ملکی کسره است

پدر علی- کتاب حسن
اما در زبان انگلیسی:
1-برای نشان دادن مالکیت شی نسبت به انسان یا فردی نسبت به فرد دیگر از آپاستوروف s استفاده میشود.
Hasan's book
Ali's father
تبصره 1-اگر اسمی با جمع با قاعده s و esجمع بسته شود برای مالکیت تنها یک آپاستوروفمیگیرد.
Sister's back pack کوله پشتی خواهران
تبصره 2-اگر اسم مفردی به S ختم شود.
1.charls' book
2.charls's book
3.charl's book
حذف اسم پس از پسوند ملکی.
در برخی از متون حاوی حالت اضافه غالبا اسم دوم حذف میشود.

اما مفهوم آن از سیاق عبارت استنباط میگردد .
We are having dinner atmy aunt's(house)
ما امشب شام خانه عمه دعوت هستیم.
of نرمانی : چه موقع استفاده میشود.
1-برای نشان دادن مالکیت اسامی غیر جاندار:
The door of the class
The leg of the table
حالت دیگر به صورت مضاف و مضاف علیه می آید.
The door class
The table leg
2-برای صفاتی که به صورت اسم به کار برده میشود.
The trables of the poor

نکته:جمع آن صفت را نشان میدهد.
The young جوانان
مالکیت مضاعف (double possessive)
برخی عبارات اسمی برای بیان مالکیت از دو حالت آپاستوروف s و of استفاده میشود.
The Legends of Sonia's book are fantastic
افسانه های کتاب سونیا جذاب هستند.
1.we saw a play of shaw's
ما یکی از نمایشنامه های شاو را دیدیم.
2.we saw a play of Shaw
ما نمایشنامه شاو را دیدیم.

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


فعل( verb)
کلمه ای است که برای توصیف یک عمل، رویداد و حالتی مورد استفاده قرار میگیرد و بخش اصلی یک جمله را تشکیل میدهد.
فعل بر چند نوع است:
1-فعل اصلی( main verb)که
معنای مستقل دارند word -wash))
هر فعل اصلی سه شکل دارد:
بی قاعده ها:
شکل ساده فعل go
گذشته فعل went
صفت مفعولی gone
با قاعده ها:
افعالی که شکل دوم و سوم آنها باed ساخته میشود.

2-افعالی کمکی(helping verb)

بر دو بخش است:
افعالی کمکی اصلی:

افعالی که اگر به تنهایی در جمله به کار روند فعل اصلی و اگر همراه با یک فعل اصلی به کار روند فعل کمکی محسوب میشوند.

مثال:
Be(Am-is-are)
Have(Have-had-has)
Do(Do-does-did)

افعالی کمکی وجهی:
همواره قبل از یک فعل اصلی به کار میرود.
Can-could-may-might-will-should-shall-should must-ought to

انواع کمکی وجهی:
1-فعل امر:
شیوه ساختن فعل امر:
(شکل ساده فعل را قبل از امر می آوریم)
the door open
2-فعل نهی:
Don't open the door
3-مصدر( infinitive)
ریشه فعل را مصدر می گوییم.
علامت مصدر در انگلیسی:
شکل ساده فعل+ to

مثل: Had-been-washed
To wash

جایگاه های مصدر:همان جایگاههای اسم رادارد.
1-اسم مصدرgrund
به شکلing دار فعل گفته می شود.
2-فعلing+
جایگاههای اسم را دارد.
Cyceling is good for health
دوچرخه سواری کردن برای سلامتی مفید است.

To cycle is good for health
دوچرخه سواری کردن برای سلامتی مفید است
2-فعل اصلی در یک جمله
فعل اول را به زبان مورد نظر نوشته و فعل دوم را به صورت مصدر می آوریم.
They have decided to study English
نکته:افعالی که بعد از آنها فعل دوم به صورت مصدر بدونto می آید .
See-watch-Notice
ممکن است فعل دوم این سه مورد باing بیاید.

I saw him take the book
او را دیدم درحالی که کتاب را بر میداشت.
مصدر بدونto
I saw him taking the book
او را دیدم که در حال برداشتن کتاب بود
make feel let hear help

فقط با to
افعالی که فعل دوم پس ازآنها مصدر با to یاing می آید.
Start-stop-remember-forget-omit

مثال:
I stopped working for them last year
سال گذشته کارشون رو تعطیل کردم.
I stopped to have lunch
کارشان را تا ناهار تعطیل کردم.
فرق ingو:to

اگر باIngبیاید:
پایان یافتن عملی که در حال انجام می باشد.
اگر با مصدرtoبیاید:
توقف فعالتی برای انجام کار دیگری است.

نکته:

(pfkt)آخر فعل بیاید هنگام اضافهed تکرار میشود.
Helen remembers locking the door
هلن بستن در را به یاد می آورد.

Helen remember tolocking the door
هلن به یاد می آورد بستن در را.
زمانی که با ing بیاید:

فاعل کار بعد از remember به صورت تصویری از گذشته به یاد می آورد.
زمانی که با مصدر بیاید:
فاعل یادش می ماند کار بعد از remember را یادش بیاید.
در حالت امریlet:
Let Ali go
Let him go
Let us go to the cinema
اجازه بده من به سینما برویم.
Let's go to the cinema
بیا باهم به سینما برویم.

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


اسم noun
کلمه ای که برای نامیدن اشخاص، اشیا ، مکان ها،و افراد به کار میرود.
اسم بر دو نوع است:
اسم ذات contact noun

مثال اسم ذات

book-chair
اسم معنا( abstract noun)
اسامی که موجود نیست و نمیتوان آنها را لمس کرد.

مثل اسم معنا

leadership-ability

انواع اسم ذات:
1- اسم خاص: بر شخص، شی یا مکان خاصی دلالت دارد.

مثل :تهران ،علی
2-اسم عام: اسمی که تمامی افراد و گروه های همجنس و همنوع را در بر میگیرد.

مثل: book-girl-Kat(کتاب،دختر،کت)
3-اسم جمع: اسمی که در صورت، مفرد و معنا جمع می باشد.
مثل:گله گوسفندteam-people-cattle
4-اسم جنس: اسمی که نوع و جنس ماده و شی را مشخص میکند.

مثل: good-silver-woodleg

(خوب،نقره،چوبی)
جایگاه اسم در جمله:
1-فاعل
(the books) are red
2-مفعول
Wash (the dishes)
3-متمم، تکمیل کننده
The bank is a large (building)
4-پس از حرف اضافه
David is from (Italia)
5-ضمیر( pronoun)
کلمه ای است که جای اسم می آیدو نقش های مختلف آن را می پذیرد.

ضمائر فاعلی (subjective pronouns)
ضمائر مفعولی objective pronoun))
مفعول مستقیم و غیر مستقیم
علی (کتاب من ) را به (حسن) داد.
Ali gave my book to hasan

عبارت اسمی noun phrase
گروهی از کلمات هستند که حالت کاملی را بیان نمی کنند .
جایگاه های عبارت اسمی همان جایگاه های اسم هستند.
I have seen (a small white bird) here

عبارت اسمی جایگاه اسم
(All the kids) are playing
صفت جایگاه عبارت اسمی
حرف تعریف:
نکره نا معین با a,anمی آید.
زمانی که اسمی نزد گوینده و شنونده نامشخص باشد ما از حرف تعریف نکره استفاده میکنیم.

مثال:
She had a book in her hand
کتابی در دستش داشت
معرفه معین با( the)
اسم معرفه:

چنانچه اسمی از نظر شنونده و گوینده مشخص باشد از حرف تعریف the استفاده میکنیم.
نکته :چنانچه اسمی به طور عام و کلی در جمله مطرح شود نیازی به هیچ حرف تعریفی نیست.
کاربرد های( the)
1-صحبت در مورد نقاط جغرافیایی خاص
The north pole(قطب شمال)
2-مواردی که تنها یک نمونه از آنها وجود دارد.
The sun -the rain
3-قبل از اسامی کتب آسمانی مشهور
The Quran

4-کشور های که به صورت جمع نوشته می شوند the میگیرد.
The United States- the Philippines
نکته :مواردی که به کار نمی رود.
قبل از روزهای هفته و ماههای سال
شهر/ قاره

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


تعریف ترجمه:

عمل و تغییر یک متن یا گفتار از زبانی به زبان دیگرراترجمه گویند.

دونوع مترجم داریم:
مترجم متن translation:
مترجم گفتار interpretation:

مترجم گفتاربردونوع است:
1-پی در پی
2-همزمان
علامت زبان:
مبدأ sl
مقصدtl

عوامل مهم در ترجمه متن:

1-عوامل فرهنگی
he eats like a horse

اسب در انگلیسی زبانان نماد پرخوری است.

she is an owl

جغد در انگلیسی زبان ها نماد زیرکی وباهوشی است.
2-عوامل زمانی:

یعنی صفت، صفت و فعل، فعل ترجمه شود و بقیه اجزا جمله به همین صورت باشد.

3-عوامل اخلاقی:

لفظ به لفظ به نویسنده متعهد باشد یعنی روح اثر حفظ شود.
4-عوامل زیبا شناختی:

قرابت زبانی و معنایی یعنی فکر کند یک نویسنده نوشته نه اینکه متن ترجمه شده و همچنین متن و ساختار به مترجم غلبه نکند.
ویژگی های ترجمه خوب:
1-آگاهی به موضوع متن
2-مطابقت ترجمه با روش صحیح فارسی نویسی
3-خالی بودن از کلمات وحشی بیگانه مثل اومانیسم
4- پرهیز از شتاب و بی دقتی
5-معادل یابی مناسب

انواع ترجمه:
1-تحت اللفظی( word by word)
2-آزاد(a dog is an animal)

سگ یک حیوان است.
3-داستانی(i was stuny by a Bee)

زنبوری نیشم زد

پلی سمی:
عبارت است از معناهای متفاوت اما مرتبط با یکدیگر که یک واژه دارد.

مثال:
:man بشر و فرد
:date قرار ملاقات و خرما
wood :جنگل، چوب
اصطلاح(idiom)
واژگانی که به دلیل وقوع در زبان به شکل اصطلاحی بر معنای اصلی اشاره دارند.
Hushh money

حق السکوت
I told a white lie

دروغ مصلحتی
a snake in the gass

آب زیره کار
kill to birds with one stone

با یک تیر دو نشون زدن
my watches 6 minute slow

ساعت من 5 دقیقه عقب است.
ضرب المثل ها(proverb)

اصطلاحاتی هستند مربوط به حقایق کلی، پند، اندرز و مسائل اخلاقی نسل های پیشین که در ورای هر یک از آنها داستانی نهفته است.

مثال:
a brunt child breads the tire
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.
haste is from the devil
عجله کار شیطان است.
when in Rome do as the Romans do
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
a penny saved is penny gained
قناعت انسان ساز است
don't bite the hand that feeds you
نمک خوردن و نمک شکستن

حمايت ازوب



انتشارو کپي با لينک زيربلامانع است

WWW.VWORK.LXB.IR


داستان کوتاه انگلیسی اولین برف زمستانی

اولین برف زمستانی

First Snow Fall

Today is November 26th.

It snowed all day today.

The snow is beautiful.

The snow finally stopped.

My sister and I are excited.

My Mom doesnrsquo;t like the snow.

My Mom has toshovel the drive way.

My sister and I get to play.

I put on my hat andmittens.

My Mom puts on my scarf.

My Momzippers my jacket.

My sister puts on her hat and mittens.

My Mom puts on her scarf.

My Mom zippers her jacket.

My sister and I go outside.

We begin to make asnowman.

My Mom starts to shovel the snow.

My sister and I makesnow angels.

My sister and I throwsnowballs.

It starts to snow again.

We go inside for hot chocolate.

حمایت ازوب



انتشارو کپی با لینک زیربلامانع است
WWW.VWORK.LXB.IR


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رمان اینترنتی آموزش از راه دور خلاصه کتاب اصول و فنون مذاکره دکتر مسعود حیدری نوشته‌های محمدمهدی معادی‌خواه از صدای سخن دوست معبر سایبری بیت الشهدا آئینه شکسته مطالب اینترنتی dlirane میراکیلس لیدی باگ